از دست عزیزم چه بگویم؟ گله ای نیست!
گر هم گله ای هست، دگر حوصله ای نیست!
سرگرم به خود زخم زدن در همه عُمرم
هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست
دیری است که از خانه خرابان جهانم
بر سقف فرو ریخته ام چلچله ای نیست
در حسرت دیدار تو آواره ترینم
هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست!
نظرات شما عزیزان:

.gif)
.gif)
.gif)